من از عطرِ آهستهی هوا میفهمم
تو باید تازهگیها
از اینجا گذشته باشی.
گفتوگویِ مخفی ماه وُ
پردهپوشیِ آب هم
همین را میگویند.
دیگر نیازی به دعای دریا نیست
گلدانها را آب دادهام
ظرفها را شستهام
خانه را رُفت و رو کردهام
دنیا خیلی خوب است،
بیا!
علامتِ خانهبودنِ من
همین پنجرهی رو به جنوبِ آفتاب است،
تا تو نیایی
پرده را نخواهم کشید
^_^
نظرات شما عزیزان:
وقتي رد پاي احساس خود را در قلب كسي باقي بگذاري بيشتر از حاضرين حاضر خواهي بود حتي اگر غايب باشي...
برچسبها: