در میان آفتاب و دل
مرز مشترک کجاست ؟
چشم های من
میزبان نقشه ها ست :
نقشه ها و مرز های رو به رو
مرزهای درد، آرزو
مرزهای مبهم خیال
مرزهای ممکن و محال
نقشه های فاصله
مرزهای خاکی و غریب
بین آفتاب و دل کشیده اند
مرزهای شرقی دلم کجاست ؟
چشم های من
میزبان نقشه هاست
کوه ها
روی نقشه سر به اوج می زنند
رودها
روی نقشه سر به موج می زنند
مرز های بین آفتاب و دل
ناگهان خراب می شوند
برچسبها:
اندوه
واژه ای بیگانه بود برایم
جای نداشت در فرهنگ لغاتم
اما اینک ...
خدایا چه شده؟
اندوه در واژگانم مینوازد؟
آری من هم اندوه دارم!
نمیدانم کس چه میداند ؟
حتی لحظه ای میتواند که بداند؟
نمیداند اما من میدانم !
اندوه رخت خود برکن
من خدایی دارم به وسعت رویاها
امیدی دارم بیش از همه دریاها
اندوه تو ای سراب بی انتها
من او را دارم!
تو را بدورد و سلام ناب من بر فرداها
برچسبها:
می خواهم بنویسم قلم یارم نیست
میخواهم بسرایم فلک با من نیست
آنکس که بخواند درونم،
او کیست؟
آرام جانم، سنگ صبورم،
او کیست؟
میخواهم بدانم!!!!!!!!
براستی...!!!
او کیست؟!!
برچسبها:
نداری خبر از حال و دلم
نداری خبر از فاصله ام
نداری خبر ای بی خبرم
ندانی که مرا چیست یه دم
در پس هر خنده ام در کنار گریه ام
من هزاران گفته ام...
بی صدا و بی نوام ... عاری از هر ادعام
نداری خبر از این شب من... نداری خبر ای بی خبرم
تو بدان بی ثمرم... تو بدان با خبرم
تو بگو دل بنهم؟ ... تو بگو من که بدم
تو بگو سر نهان تو بگو ای بی کلام
تو بگو من شنوام تو بگو ناشنوا
تو بگو بی خبرم تو بگو من چه کَسَم؟
برچسبها:
نداری خبر از حال و دلم
نداری خبر از فاصله ام
نداری خبر ای بی خبرم
ندانی که مرا چیست یه دم
در پس هر خنده ام در کنار گریه ام
من هزاران گفته ام...
بی صدا و بی نوام ... عاری از هر ادعام
نداری خبر از این شب من... نداری خبر ای بی خبرم
تو بدان بی ثمرم... تو بدان با خبرم
تو بگو دل بنهم؟ ... تو بگو من که بدم
تو بگو سر نهان تو بگو ای بی کلام
تو بگو من شنوام تو بگو ناشنوا
تو بگو بی خبرم تو بگو من چه کَسَم؟
برچسبها:
نمیدانم که چه باید باشد
آنکه هر لحظه مرا میداند
نمیدانم تا کجا میخوانم من درونم چه به سر میدارد
نمیداند که چه بر من آمد
نمیخواند از درونم جانم
پس خدایم به که رو گردانم
من نمیدانم تو که خود میدانی؟
بی تو هر دم چه به روزم آید؟
من تورا می خواهم من ز تو آگاهم
من تو را در این روز در ورای هر سوز
در فراز و افروز من تو را میخواهم
تو بدان من نادان تو بمان من تنهام
تو بخوان من خوانام تو که خود تنهایی
تو که خود میدانی تو که رازم داری
تو همه داراییم تو که خود دارایی
تو بمان با من تو بخوان از من
تو که با من باشی من نمانم با غم
برچسبها:
وسیع باش
برچسبها:
با خنده هایتان دیگران را نیز
برچسبها:
ما انسان ها
برچسبها:
در سفرِ زندگیمان
برچسبها:
زیستن در لحظه ها را بیاموز
برچسبها:
بیا کینه شوئیم با مهربانی
برچسبها:
دست بردار از این فکر
برچسبها:
“چگونه یک روز دلپذیر داشته باشید؟!”
به غریبه ها لبخند بزنید
بگویید ممنون
از دیگران تمجید کنید
خوب لباس بپوشید
عطر بزنید
بخندید
برای آدمها آرزوی روزی خوش کنید…
♥♥♥
روزگارتان شیرین دوستان عزیز
برچسبها:
با لیمو خوبه
برچسبها:
و زمستان هم آمد …
برچسبها:
زندگی زیباست ، تماشاییست
برچسبها:
کلبه ای که
برچسبها:
وقتی تنور دلت گرم باشد
برچسبها:
به خودت بیا…
برچسبها: