وقتی زندگی ات در حال تبدیل شدن به یک فیلم درجه دو است…، تغییر جهت بده مثل یک فیلم ساز حرفه ای فکر کن…! ممکن است به خاطر فیلمت جایزه اسکار بگیری…

برچسبها:
برچسبها:
درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند خوشبختی
اما همه ما دریک چیز شبیهیم
در طلب نور، ما نه درختیم و نه خاک
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هایمان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم ….

برچسبها:
اتفاقات پیرامونتان را تنها محکی برای
سنجش میزان قدرت آرامشتان قرار دهید ،
اگر چنین بیاندیشید همواره آرامش خواهید داشت …

برچسبها:
چقدر این دوستداشتنهای بیدلیل
… خوب است
مثل همین باران بیسوال
که هی میبارد ….
که هی اتفاقا آرام و
شمرده
شمرده
میبارد….

برچسبها:
همه ی چیزهای از دست رفته
یک روز برمیگردند؛
اما درست وقتی که یاد میگیریم
چطور بدون آنها زندگی کنیم . . .

برچسبها:
دوست واقعی
كسی است كه دستهای تو را بگیرد
ولی قلب تو را لمس كند.

برچسبها:
خانه ات زیباست
نقش هایت همه سحرانگیز است
پرده هایت همه از جنس حریر
خانه اما بی عشق ، جای خندیدن نیست
جای ماندن هم نیست
باید از كوچه گذشت
به خیابان پیوست
و تكاپوی كنان
عشق را بر لب جوی و گذر عمر و خیابان جوئید
عشق بی همهمه در بطن تحرك جاریست
*****
تن تمامیت زیبایی پیراهن نیست
مهربانی با تن، مثل یك جامه بهم نزدیكند
و اگر میخواهیم روزهامان
همه با شبهامان
طرحی از عاطفه با هم ریزند
گاهگاهی باید
به سر سفرهء دل بنشینیم
قرص نانی بخوریم
از سر سفرهء عشق
گامهامان باید
همهء فاصله ها را امروز
كوتاه كنند
و سر انگشت تفاهم هر روز
نقب در نقب دری بگشاید
دری از عشق به باغ گل سرخ
"و بیندیشیم بر واژهء "دوستت دارم
برچسبها:
امروز ;
به مسائلت بخند
شجاعت حقیقی تو اینگونه شناخته خواهد شد
اگر به این مرحله رسیدی
آنگاه
روی دیگر زندگی , خود را نمایان خواهد کرد !
ببین امروز
می توانی لبخند را در لحظاتت جاری کنی و به دیگران هدیه دهی ؟
یادت باشد
اگر نمی توانی بخندی
یا خمیر دندانت را عوض کن و یا دندان پزشکت را !!!

برچسبها:
کسی که رویایی در سر ندارد، فقیر ترین فرد است.

برچسبها:
همه درها اگه بسته س ،
رو به آسمون دعا کن
اونجا که پنجره بازه،
تو فقط
خـــدا
خــــــدا
کــــــــــــــن…
آدم هاي بزرگ قامتشان بلند تر نيست !
خانه شان بزرگ تر نيست ،
ثروتشان بيشتر نيست…
آن ها قلــــبي وســـيع و نگاهــــي مرتفع دارند …!

برچسبها:
دوتا پست در یک پست
لبخند که می زنی …
پر میشوم از بهانه های خواستنت
پر میشوم از طنین خوش صدای نفسهایت
وزمزمه های در گوشی!
ادم های هستند که شاید کم بگویند " دوستت دارم "
این ادم ها فهمیده اند " دوستت دارم " حرمت دارد
مسئولیت دارد
ولی وقتی به کار هایشان نگاه می کنی دوست داشتن واقعی را می فهمی
میفهمی که همه کار می کنند تا تو بخندی … تا تو شاد باشی

برچسبها:
سلام به همه دوستان
تواین پست میخوام ازتون در خواست کنم
یکی از تجربه هایی که درس بزرگی بهتون داده رو برام بنویسین
تاهمه بتونم بهتر از قبل زندگی کنیم
ممنون میشم

برچسبها:
بعضی انسانها "حضور" دارند- وقتی که به جمع وارد میشوند، فضای جمع را تغییر میدهند، انگار که یکباره آهنربای حضورشان برادههای ذهن و روان حاضران را مجذوب میکند و شکل و سامان ویژه میبخشد. موقعیتی برای ما میآفریند تا جهان را از پشت پنجره او (ولو لحظه ای) ببینیم. این جابجایی در منظر وجود است که افقهای تازه بر ما میگشاید، جهان ما را فراخ میکند، و برایمان فضای تنفس میآفریند.

برچسبها:
من همواره سعی میکنم انسان باشم نه برای رضایت دیگران بلکه برای اسودگی وجدان خودم…
گرچه ضربه میخورم . اسیب میبینم .ضرر میکنم. اما سبک شدن روحم رو احساس میکنم…
من تا ابد زنده نخواهم بود …

برچسبها:
استادی که درس شادبودن میداد میگفت :
اگه كسی تصمیم بگیرد فقط در لحظه اكنون راضی باشد، بعد ، به لحظه بعدی كه رسید، باز در لحظه اكنون راضی باشد و بعد به لحظه بعدی كه رسید باز …..
او فقط برای راضی و شادبودن در یك لحظه تلاش كرده است، اما یك دفعه می بیند پنج سال است كه راضی و خشنود است!
اگه كسی از لحظه اكنونش ناراضی باشد، بعد، از لحظه بعد هم نا راضی باشد ، بعد… به خودش میاید و می بیند پنجاه سالش است و همه این پنجاه سال را نا راضی بوده است !
به همین دلیل دانشمندان ذهن به لحظه، اكنون میگویند: لحظه ابدی اكنون! حواست به لحظه ابدی اکنون باشه!

برچسبها:
خدا گفت: زمین سردش است. چه کسی می تواند زمین را گرم کند؟
لیلی گفت: من!
خدا شعله ای توی سینه اش گذاشت. سینه اش آتش گرفت.
خدا لبخند زد. لیلی هم.
خدا گفت: شعله را خرج کن. زمینم را به آتش بکش.
لیلی خودش را به آتش کشید.
خدا سوختنش را تماشا می کرد.
لیلی گُر می گرفت.
خدا حظ می کرد.
لیلی می ترسید. می ترسید آتش تمام شود.
لیلی چیزی از خدا خواست. خدا اجابت کرد؛ مجنون سر رسید.
مجنون هیزم آتش لیلی شد. آتش زبانه کشید. آتش ماند. زمین خدا گرم شد.
خدا گفت: اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود.

برچسبها:
دنيا را به کودکان بدهيم،
حداقل براي يک روز
بدهيم مانند بالوني رنگارنگ
بازي کنند، بازي کنند،
آواز سر دهند در ميان ستارگان.
دنيا را به کودکان بدهيم،
بدهيم مانند يک سيب بزرگ
مانند يک تافتون گرم،
چيزي نيست يک روز.
دنيا را به کودکان بدهيم
حداقل براي يک روز
تا دنيا، دوستي را درک کند.
کودکان،
دنيا را از دست ما خواهند گرفت
و درختان جاويدان بر آن خواهند کاشت!

برچسبها:
قول داده اَم…
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…
خیالَت راحَت !

برچسبها:
دروازه غیب اندکی باز مانده بود
جوانمرد کنار در ایستاده بود
پنهانی داخل رانگاه می کرد و می دید که خداوند چگونه همه را می بخشد
و چگونه از همه می گذرد
جوانمرد لبخند می زد
خدا گفت: پس دیدی که ما همه را می بخشیم و از همه می گذریم
اما نمی بخشیم وبه آسانی نمی گذریم از آن که ادعای دوستی ما دارد
جوانمرد بازهم لبخند زد
جوانمرد گفت:" اما ما در این دوستی پای می فشاریم
حتی اگر از گناه همه بگذری
و تنها از گناه دوست نگذری
همۀ دار و ندار ما در هستی همین است
از این دوستی، دست بر نخواهم داشت "

برچسبها: