♦ وقتی میخواهند عاشقانه بنویسند :

تصویری نیمه عریان را به متن اضافه می کند .

♦ وقتی میخواهند عشق را تعریف کنند :

از برهنگی مانکن های غربی استفاده می کنند .

♦ وقتی میخواهند به دیگران نشان دهند عاشق شده اند :

دختری را با نگاه های هوس آلود انتخاب می کنند .

معلوم نیست عاشق ها بی حیا شده اند یا بی حیا ها عاشق . . . ! ! !

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:, | 8:46 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

چون باران باش !

آنچنان نرم و مداوم ببار

تا باعث شکوفایی گردی

بدون آنکه ریشه ها را از جای در آوری....


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:, | 8:45 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |



ﻣــــــﺎ ﺁﺩﻣـــــــﺎ ﻭﻗﺘـــــــﯽ ﻋﺎﺷــــــﻖ ﻣﯿـــــﺸـــــــﯿﻢ

ﺑﻪ ﺟـــﺎﯼ ﺍﯾـــﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑـــﻮﺩﻥ ﺑـﺎ ﻋشـــــﻘﻤﻮﻥﻟــــﺬﺕ ﺑــــﺒــــﺮﯾﻢ ،

ﺗــــــــــــﺮﺱ ﺍﺯ ﻧــــﺒــــﻮﺩﻧﺶ ﺩﺍﻏـــــــــﻮﻧﻤﻮﻥ

ﻣـــــــــﯿﮑـــــــﻨﻪ ..!

ﺷــــــــﮑﺎﮐﻤﻮﻥ ﻣﯿـــــــــﮑﻨﻪ …!!

ﺑــــــــــﺪ ﺧﻠﻘﯽ ﻣــــــیکـﻨﯿﻢ ..

ﺩﻋـــــــــــﻮﺍ مــــــــــــــیکنیم ..

ﺑـــــــﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ مـــــــــــیکنیم …

ﻗــﻬﺮ ﻣــیکـﻨﯿﻢ ﻭ سـﺮﺩ ﻭ ﺳــــﺮﺩﺗﺮ مــــﯿﺸﯿﻢ…

ﺍﯾــــــــﻨﺎ ﻫﻤــــــــﺶ ..

ﺑـــــﺨﺎﻃﺮ تــــــــرﺱ ﺍﺯ ﺩﺳـــﺖ ﺩﺍﺩﻧﻪ

کـــــــاش تــــــــضمینی برای این نرفتن بود


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:, | 8:37 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

نگهبان پادگان چشماتم,تا دلت میخواهد اضافه خدمت بزن ...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:, | 8:31 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

يادمان باشد : محبت تجارت پاياپاي نيست .
چرتکه نندازيم که من چه کردم و در مقابل توچه کردي .
بي شمار محبت کنيم ، حتي اگر
به هردليلي کفه ترازوي ديگران سبک تر بود…


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:, | 8:30 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

به که باید دل بست؟

به که شاید دل بست؟

سینه ها جای محبت همه از کینه پر است!

هیچ کس نیست که فریاد پر از مهرتورا گرم پاسخ گوید.

نیست یک تن در این ره غم آلود قدمی را به محبت پوید...

خط پیشانی همه جمع خط تنهایی است

خنده ها می شکفد بر لب ها تا که اشکی شکفد بر سر مژگان کسی

از وفا نام مبر آن که وفا خواست کجاست؟

سخن از عشق مگو

عشق کجاست؟

دوست کجاست؟

گل اگر در دل باغ برتو لبخند زند بنگرش

دست گرمی که از عشق بفشارد دستت را به همه عمر مخواه

در دل چاه گر سرکنی یا از سرغم آه کنی خنده ها بر غم تو دختر مهتاب کند

درد خود را در دل چاه مگو چاه هم با من و توبیگانه است.......

عکس هایی زیبا (33 عکس)


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:, | 8:1 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

هرچه بزرگتر باشی تنهاتر هستی



برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:, | 7:57 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

زندگی گاه به کام است و بس است 
زندگی گاه به نام است و کم است
زندگی گاه به دام است و غم است
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام،
زندگی معرکه همت ماست،.. زندگی میگذرد.. زندگی گاه به نان است و کفایت بکند
زندگی گاه به جان است و جفایت بکند
زندگی گاه به آن است و رهایت بکند
چه به نان
و چه به جان 
و چه به آن، 
زندگی صحنه بی تابی ماست، ..
زندگی میگذرد.. زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد
چه به راز 
و چه به ساز
و چه به ناز،.. 
زندگی لحظه بیداری ماست، ..
زندگی میگذرد..



برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 23 آذر 1393برچسب:, | 8:18 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ، ﻳﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﺧﺮﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻧﮕﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ ،
ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺪﮐﻲ ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ. 
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﮐﻤﻲ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ، ﺟﺎ
ﺑﺎﺯﻣﻲ ﮐﻨﺪ . 
ﺧﺮﻳﺪﻡ ، ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ، ﺧﻴﻠﻲ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ ، ﻓﻘﻂ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﺳﺎﺧﺖ .
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ، ﺑﻬﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﻲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ، ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻲ ﭘﻮﺷﻢ !
ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻫﻢ ، ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
ﻣﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ . ﮐﻔﺸﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ، ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﺑﻮﺩ ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ، ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﮕﻬﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ !
"ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ" 
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﮕﻬﺶ ﺩﺍﺷﺖ . 
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ
ﺣﻤﻠﺶ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺗﺒﺪﯾﻞ
ﺷﻮﺩ.
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ!
ﺍﻣﺮﻭﺯ،
ﮐﻔﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧداختم.....


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 23 آذر 1393برچسب:, | 8:15 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |


می دونی تفاوت لبخند تو با لبخند من چیه؟

 

 

تو وقتی شادی میخندی،

 

من وقتی تو شادی میخندم .

 



برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 23 آذر 1393برچسب:, | 8:11 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

زندگی به تو لبخند میزند هنگامی که خوشحالی
زندگی تسلیم تو میشود هنگامی که دیگران را خوشحال میکنی



برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 23 آذر 1393برچسب:, | 7:58 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

قابل توجه دختر خانوم های عزیز:

 

دختر ها مانند سیب هستند بهترین هايشان در بالاترين نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمي خواهند به بهترين ها برسند چون مي ترسند سقوط کنند و زخمي بشوند، بنابراين به سيب هاي پوسيده روي زمين که خوب نيستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا مي کنند. سيب هاي بالاي درخت فکر مي کنند مشکل ازآنهاست درحالي که آنها فوق العاده اند. آنها فقط بايد منتظر آمدن پسري بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بيايد.


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 21 آذر 1393برچسب:, | 11:47 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |



دنیا کوچکتر از آن است

 

که گم شده ای را در آن یافته باشی

 

هیچ کس اینجا گم نمی شود

 

آدم ها به همان خونسردی که آمده اند

 

چمدانشان را می بندند

 

و ناپدید می شوند

 

یکی درمه

 

یکی در غبار

 

یکی در باران

 

یکی در باد

 

و بی رحم ترینشان در برف

 

آنچه به جا می ماند

 

رد پائی است

 

و خاطره ای که هر از گاه پس میزند

 

مثل نسیم سحر

 

پرده های اتاقت را

 

.............


 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 21 آذر 1393برچسب:, | 11:42 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

خدایا می شود باران ببارد؟

این بغض به تنهایی از گلویم پایین نمی رود......!


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 21 آذر 1393برچسب:, | 11:38 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

آسمان زندگیت اگه ابری شد
اگه همه افقهای دور دستت تیره و تار شد
اگه رنگ خاکستری پیدا کرد چن روز زندگیت..
نگران نباش…
خوووووبتر نگاه کن…
با همه اینها زندگی جریان داره..خورشید میتابه…باران حیات میبخشه…باد رایحه زندگی رو پخش میکنه…
الماس شدن کار اسانی نیست….

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 21 آذر 1393برچسب:, | 11:34 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

تصاویر آرامش بخش و زیبا از طبیعت شگفت انگیز زمین
تصاویر آرامش بخش و زیبا از طبیعت شگفت انگیز زمین

 

تصاویر آرامش بخش و زیبا از طبیعت شگفت انگیز زمین

 

































برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 20 آذر 1393برچسب:, | 11:56 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

هزار و یک اسم داری و من از آن همه اسم ((لطیف)) تو را دوست تر دارم که یاد ابر و

 

ابریشم و عشق می افتم . خوب یادم هست از بهشت که آمدم ، تنم از نور بود و پر و بالم از

 

نسیم . بس که لطیف بودم ، توی مشت دنیا جا نمی شدم . اما زمین تیره بود . کدر بود ،

 

سفت بود و سخت. دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش آغشته شد . و من

 

هر روز قطره قطره تیره تر شدم و ذره ذره سخت تر.

 

من سنگ شدم و سد و دیوار . دیگر نور از من نمی گذرد ، دیگر آب از من عبور نمی کند ، روح

 

در من روان نیست و جان جریان ندارد.

 

حالا تنها یادگاری ام از بهشت و از لطافتش ، چند قطره اشک است که گوشه ی دلم پنهانش

 

کرده ام ، گریه نمی کنم تا تمام نشود ، می ترسم بعد از آن از چشم هایم سنگ ریزه ببارد.

 

یا لطیف ! این رسم دنیاست که اشک ، سنگ ریزه شود و روح ، سنگ و صخره ؟ این رسم

 

دنیاست که شیشه ها بشکند و دل های نازک شرحه شرحه شود؟

 

وقتی تیره ایم ، وقتی سراپا کدریم به چشم می آییم و دیده می شویم ، اما لطافت هر چیز

 

که از حد بگذرد ، ناپدید می شود.

 

یا لطیف ! کاشکی دوباره ، تنها مشتی از لطافتت را به من می بخشیدی تا من می چکیدم و

 

می وزیدم و ناپدید می شدم ، مثل هوا که ناپدید است ، مثل خودت که ناپیدایی ...

 یا لطیف ! مشتی ، تنها مشتی از لطافتت را به من ببخش ...

 


 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 20 آذر 1393برچسب:, | 10:20 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

دست ، گنجینه مهر و هنر است :
خواه بر پرده ساز ،
خواه در گردن دوست ،
خواه بر چهره نقش ،
خواه بر دنده چرخ ،
خواه بر دسته داس ،
خواه در یاری نابینایی ،
خواه در ساختن فردایی !
آنچه آتش به دلم می زند ، اینک ، هر دم
سرنوشت بشرست ،
داده با تلخی غم های دگر دست به هم !
بار این درد و دریغ است که ما
تیرهامان به هدف نیک رسیده است ، ولی
دست هامان ، نرسیده است به هم !


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 20 آذر 1393برچسب:, | 10:0 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

با غصه خوردن
مشکلاتت کمتر نخواهند شد !
فقط این گونه،
تو آنها را دو برابر خواهی کرد !
کمی لبخند بزن و بگو:
مهم نیست ! درست می شود….
*******************
نعمت های آسمان همیشه برف و باران و نور نیستند…
گاهی خداوند دوستانی را بر ما نازل میكند،
از جنس آسمان،
به زلالی باران،
به سفیدی برف،
به روشنایی نور…
لبتون پر لبخند♥


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:, | 15:49 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

راه ما از همه مردم دنیا جداست
لحظه هامان مملو از بوی خداست
من به کوری دو چشم تارشان
یا که اندیشه بیمارشان
تا ابد عاشق ترین آزاده ام
طبق قولی که مجنون داده ام …


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:, | 8:2 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پاتوق مقالات شما