تا سحر گوشه ديوار اتاقم تنها
به تو انديشيدم
شهد شيرين خيالي ز لبت نوشيدم
مثل هر روزه ي خوب
تا شود وقت غروب
تشنه ماندم که مبادا دل من
روزه را بشکند و ياد کند از رخ تو
نازنينم
روزه هم حد و حسابي دارد
تا ببينم رخ مهتاب تو را
روزه ياد تو را خواهم داشت
من که بي ياد رخت
اينچنين مي شکنم
روي مهتاب خودت را بنما
عيد من فطر شود
عيدتون مبارك……..
نظرات شما عزیزان:
لاییییییییییییییییک
برچسبها: