حکایت رفاقت
حکایت قهوه ایست که به یادت تلخ نوشیدم
وباهرجرعه اش اندیشیدم که طعمش رادوست دارم یانه
آنقدرماندم بین دوست داشتن ونداشتن که
تمام که شدفهمیدم بازهم قهوه می خواهم
حتی
تلخ تلخ…

نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:, | 16:29 | نویسنده : شهرام مهدیزاده | 1 نظر