به کودکیم که می نگرم
هنوز همانقدر تپل است و سفید و با نمک
با چشمانی که به رنگ قهوه ای پالتوی امروزم است به چشمانم زل می زند
می خندم می خندد
اخم هم که می کنم اخم می کند
می گویم : چقدر به هم شبیهیم فقط من لاغرترم
می خندد و می گوید : و بلندتر و بزرگ تر و خسته تر و غمگین تر ....
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: